---♡[]ازدواج اجباری![]♡---
P³¹
جونگ کوک:بیبی بیا منتظرتم
ات:من بیبیت نیستم کوک
جونگ کوک:هستی
ات:میگم نی....اَه اصلا ولش کن
ات ویو
رفتم پایین ولی وقتی سوار ماشین شدم و جونگ کوک یهو اومد سمتم نفسش به صورتم برخورد کرد صورتشونزدیکتر کرد وخواست ببوستم که هولش دادم
جونگ کوک:چیکار میکنی ات
ات:نمیخوام ببوسیم
جونگ کوک:ولی باید عادت کنی
ات:نمیخوام
جونگ کوک:...چقدر لج بازی
ات:همینه که هس
جونگ کوک:همینه که هس(اداشو درمیاره)
ات ویو
رفتیم به یه فروشگاه بزرگ ومن شروع کردم به انتخاب کردن لباس برای عروسی که قرار نیست من توش باشم....یه لباس خیلی چشم وگرفت وپوشیدم ورفتم که کوک ببینه
ات:کوک
جونگ کوک:.....
ات:کوکککک
جونگ کوک:.....
ات:هویییییی
جونگ کوک:ها...چیه
ات:کجایی...غرق زیباییم شدی نه
جونگ کوک:...نه..عمرا
ات:معلومه
ات ویو
رفتم لباسو عوض کردم کوک رفت لباس انتخاب کنه ودوتا لباس اولی که اول پوشید رو گفتم نه ولی لباس سوم........
[ادامه دارد...]
[شرط ها]
(۲۸لایک)
(۳۰کامنت)
(۲فالوور)
___________________________________
لایک یادتونننن نرهههه وکامنتتتتتت
___________________________________
جونگ کوک:بیبی بیا منتظرتم
ات:من بیبیت نیستم کوک
جونگ کوک:هستی
ات:میگم نی....اَه اصلا ولش کن
ات ویو
رفتم پایین ولی وقتی سوار ماشین شدم و جونگ کوک یهو اومد سمتم نفسش به صورتم برخورد کرد صورتشونزدیکتر کرد وخواست ببوستم که هولش دادم
جونگ کوک:چیکار میکنی ات
ات:نمیخوام ببوسیم
جونگ کوک:ولی باید عادت کنی
ات:نمیخوام
جونگ کوک:...چقدر لج بازی
ات:همینه که هس
جونگ کوک:همینه که هس(اداشو درمیاره)
ات ویو
رفتیم به یه فروشگاه بزرگ ومن شروع کردم به انتخاب کردن لباس برای عروسی که قرار نیست من توش باشم....یه لباس خیلی چشم وگرفت وپوشیدم ورفتم که کوک ببینه
ات:کوک
جونگ کوک:.....
ات:کوکککک
جونگ کوک:.....
ات:هویییییی
جونگ کوک:ها...چیه
ات:کجایی...غرق زیباییم شدی نه
جونگ کوک:...نه..عمرا
ات:معلومه
ات ویو
رفتم لباسو عوض کردم کوک رفت لباس انتخاب کنه ودوتا لباس اولی که اول پوشید رو گفتم نه ولی لباس سوم........
[ادامه دارد...]
[شرط ها]
(۲۸لایک)
(۳۰کامنت)
(۲فالوور)
___________________________________
لایک یادتونننن نرهههه وکامنتتتتتت
___________________________________
۱۵.۱k
۲۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.